نوشته شده توسط : مهیار

 

آس و پاس

شبی که من تو دام اون

چشمانی تو

گیر کردم

خودم رو با عشق چشات

تا به الان پیر کردم

هر کاری که می خوای بکن

چشماتو از چشمام نگیر

تور خدا نرو نرو

زندگی رو ازم نگیر

هستی من اون چشاته

این دل من چشم براته

دلم همش به یاد تو

این ور و او ور باهاته

بهم نگو که دیوونم

بهم نگو ولت کنم

می دونی که نمی تونم

من دیگه آس وپاسم

به خاطره احساسم

دارم برات می میرم

از زندگی چه سیرم

دلم شده دیوونت

دلم هنوز به یادت

هر روز می آد سراغت

اگه بخوای می شه اون

تا عمر داری غلامت

مگه می شه دوست نداشت

نمی شه که ترونداشت

آخه تو از همه کسم برای من عزیزتری

تواز تموم آدما عزیز من قشنگ تری

هر جوری که فکر می کنم

نمی تونم ولت کنم

از درد عشق تو دیگه

یه پوست و یه استخونم

 



:: موضوعات مرتبط: آس و پاس , ,
:: بازدید از این مطلب : 531
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 بهمن 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد